کلمه خدا
نظرات 0کلمه خدا
و دیدم آسمان را گشوده و ناگاه اسبی سفید که سوارش امین و
حق نام دارد و به عدل داوری و جنگ مینماید و چشمانش چون شعله آتش و بر سرش
افسرهای بسیار و اسمی مرقوم دارد که جز خودش هیچ کس آن را نمیداند. و جامهای خونآلود
در بر دارد و نام او را «کلمه خدا» میخوانند. و لشکرهایی که در آسمانند بر اسبهای
سفید و به کتان سفید و پاک ملبس از عقب او میآمدند. و از دهانش شمششیری تیز بیرون
میآید تا به آن امتها را بزند و آنها را به عصای آهنین حکمرانی خواهد نمود؛ و او
چرخُشت خَمر غضب و خشم خدای قادر مطلق را زیر پای خود میافشرد. و بر لباس و ران
او نامی مرقوم است یعنی «پادشاه پادشاهان و رب الارباب».
و دیدم فرشتهای را در آفتاب ایستاده به آواز بلند تمامی
مرغان را که در آسمان پرواز میکنند، ندا کرده، میگوید: «بیایید و بجهت ضیافت
عظیم خدا فراهم شوید. تا بخورید گوشت پادشاهان و گوشت سپهسالاران و گوشت جباران و
گوشت اسبها و سواران آنها و گوشت همگان را، چه آزاد و چه غلام، چه صغیر و چه
کبیر.»
و دیدم وحش و پادشاهان زمین و لشکرهای ایشان را که جمع شده
بودند تا با اسب سوار و لشکر او جنگ کنند. و وحش گرفتار شد و نبی کاذب با وی که
پیش او معجزات ظاهر میکرد تا به آنها آنانی را که نشان وحش را دارند و صورت او را
میپرستند، گمراه کند. این هر دو، زنده به دریاچه افروخته شده به کبریت انداخته
شدند. و باقیان به شمشیری که از دهان اسب سوار بیرون بیرون میآمد کشته شدند و
تمامی مرغان از گوشت ایشان سیر گردیدند.
عهد جدید، فرازی از مکاشفه یوحنای رسول...